معنی شهر نفتی عراق

حل جدول

شهر نفتی عراق

کرکوک


شهر عراق

رمادی

رومیله

اور

تکریت

سامرا

سامرا، نجف

بصره

کرکوک


شهر نفتی خوزستان

آبادان


شهر نفتی ایران

آبادان

لغت نامه دهخدا

نفتی

نفتی. [ن َ] (ص نسبی) منسوب به نفت. مربوط به نفت. رجوع به نفت شود. || نفت فروش. که نفت به مردم فروشد. || وسیله ٔ نفت سوز. ابزار گرم کردن و روشن کردن که با نفت کار کند: چراغ نفتی، بخاری نفتی، آبگرم کن نفتی. || نفت دار. نفت خیز.
- مناطق نفتی، جاهائی که در آن نفت استخراج کنند.


عراق

عراق. [ع َ] (اِخ) محله ٔ بزرگی است به شهر اخمیم مصر. (معجم البلدان).

فرهنگ فارسی هوشیار

نفتی

(صفت) منسوب به نفت: مربوط به نفت: مواد نفتی، برنگ نفت سیاه تیره، آنچه با نفت روشن شود بخاری نفتی چراغ نفتی، نفت فروش، (اسم) قسمی انگور اعلا که در قزوین بعمل آید.

فارسی به ایتالیایی

نفتی

petrolifero

معادل ابجد

شهر نفتی عراق

1416

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری